بهانه

ساخت وبلاگ
در سمفونی مردگان، شاعرانگی انسان ایرانی به سودجویی و رانت‌خواری و طمع او می‌بازد. این اثر از این نظر بیانگر سوداگری در سال‌های بعد از انقلاب و مهم‌ترین اثر یکی از شناخته شده‌ترین نویسندگان تبعیدی ایران است.عباس معروفی، نویسنده تبعیدی ایرانی که آثاری مانند سمفونی مردگان و پیکر فرهاد از او به جای مانده، در پی ابتلا به بیماری سرطان، دور از وطن، در برلین درگذشت. او سالیانی هم با رادیو زمانه همکاری می‌کرد. جایزه قلم زرین زمانه و همچنین مجموعه‌ای آوایی از داستان‌خوانی‌هایی در آرشیو زمانه حاصل تلاش اوست.معروفی در سال ۱۳۳۶ در تهران متولد شد. او در رشته نمایشنامه‌نویسی از دانشگاه تهران لیسانس گرفت، پس از آن به مشاغل گوناگون روی آورد، از کارگری گرفته تا روزنامه‌نگاری و معلمی.معروفی مدتی با مجله اتحاد جوان همکاری داشت و چند شماره از فصلنامه آهنگ به همت او درآمد. اما دیرپاترین کار مطبوعاتی‌اش انتشار ماهنامه ادبی گردون بود که در ۱۳۶۹ آغاز شد و تا ۱۳۷۴ ادامه یافت و سپس چند شماره‌ای هم در تبعیدگاه او در سال‌های اقامتش در شهر کلن منتشر شد.نخستین مجموعه داستان معروفی با نام پیش روی آفتاب (۱۳۵۹) منتشر شد. چند نمایشنامه نوشت که اغلب آن‌ها روی صحنه رفت: آن شصت نفر، آن شصت هزار (۱۳۶۲)، تا کجا با منی؟ و رگ (۱۳۶۶)، دلی بای و آهو (۱۳۶۷).آن‌گاه در داستان‌های کوتاه مجموعه آخرین نسل برتر (۱۳۶۵) با گوشه چشمی به طنز، مضمون‌های اجتماعی و مویه بر خاطرات و عزیزان از دست رفته را دستمایه آفرینش هنری قرار داد. مجموعه عطر یاس را در سال ۱۳۷۰ در آمریکا منتشر کرد. دریاروندگان جزیره آبی‌تر (۱۳۸۲) گزینه‌ای از مجموعه داستان‌های اوست.در سال ۱۳۶۸ رمان سمفونی مردگان را درباره روشنفکر رمانتیکی نوشت بهانه ...
ما را در سایت بهانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a13600703d بازدید : 89 تاريخ : جمعه 11 شهريور 1401 ساعت: 14:54

یک ورزشگاه رفتن زنان در ایران دیگر چی بود که این‌گونه تبدیلش کردید به آرزویِ محال برایِ زنان و دخترانِ این سرزمین!با تمام سختی ها آخر به زانو در آمدید اجنبی ها... بهانه ...
ما را در سایت بهانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a13600703d بازدید : 104 تاريخ : يکشنبه 6 شهريور 1401 ساعت: 18:48

یه وقتایی که همه تلاشتو میکنی تا به خواسته ات برسی ولی هر کاری میکنی دست نیافتنی تر میشه، سالها تلاش و سخت کوشی برای خواسته های معقول زندگی به امید اینکه آینده نامعلوم بسازی، و جبران همه روزای گذشته باشه، ولی اینقد دیر بهش میرسی که وقتی بدستت میاد خیلی برات لذت بخش نیست، حداقلش برا من اینجوری بود، و البته یک نوع تراژدی غم انگیز تو اون لحظه که چقدر از سال‌های عمرت تلف شد و وقتی که بهش نیاز داشتی بدستش نیاوردی، و درست وقتی که هم ناامیدی مکرر هم بی خیالی درد آور هم مهم نبودن ساختگی ذهنی از شکست های پی در پی باعث بی حس بودن به موفقیت میشه.اینو خواستم بگم بر خلاف تمام دوران درس خواندنم که هیچگاه درسی را چند بار امتحان نمی‌دادم چون همیشه بار اول و خیلی کم بار دوم با نمره بالایی قبول میشدم و بعد که دوران دانشگاه بود و تا مقطع ارشد با همان اولین آزمون پشت سر گذاشتم این شائبه برام پیش اومد که میتونم آزمون های نظام با همون بار اول آزمون دادن قبول بشم، ولی زهی خیال باطل بود ، برخلاف تصورم از سال ۹۱ تا ۱۴۰۰ با سالی دوبار شرکت در آزمون و هر سری در  ۲ ازمون اجرا و نظارت و گاهی طراحی با حساب کتاب کمی بالا و پایین تقریبا نزدیک ۳۰ بار آزمون دادن تازه وقتی سال گذشته در دو آزمون نظارت و اجرا قبول شدم ، شاید باور نکردنی باشه هیچ حسی به این قبولی نداشتم بماند بلکه وقتی دوستان بهم تبریک میگفتن خنده م می‌گرفت و شروع به مسخره کردن خودم میکردم که شاخ قول که نه بلکه انگار شاخ آفریقا شکستم، و قیافه دوستانم از همه خنده دار تر بود چون بعضیاشون در حسرت قبولی بودن...این بماند تا روز لذت ماه ها گذشت تا روز موعود رسید و همچنان بی تفاوت نسبت به قبولیقبل از عید با اعلام سازمان برای تحویل مدارک ب بهانه ...
ما را در سایت بهانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a13600703d بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 2 شهريور 1401 ساعت: 17:02